همرا با خدا
ازتون یک خواهشی دارم :لطف کن و از وبلاگ دیدن کنید.
سمان را بنگرکه هنوز بعد صدها شب و روز ..
مثل آن روز نخست گرم و آبی ،پر از مهر به ما میخندد... یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان ، نه شکست و نه گرفت ... بلکه از عاطفه لبریزشدو نفسی از سر امید کشید ... و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت .... تا بگوید : پر از امنیت و احساس خداست .....!
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |